وصیتنامه شهیدسلیمانی نشر داده شود/ تأکید سردار بر ولایتپذیری و وحدت
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۷۲۵۸۲
به گزارش خبرگزاری فارس از تویسرکان، مجید صفدریان بعدازظهر امروز در مراسم سومین سالگرد شهید حاج قاسم سلیمانی در بیمارستان سردار سلیمانی این شهرستان اظهار کرد: شهید سلیمانی باعزت بود؛ اما بعد از شهادتش در بین مردم مظلوم جهان عزتش افزونتر شد، چراکه این شهید عزیز در چهل و سه سال مجاهدت به دنبال رضایت پروردگار بود نه پست و مقام و شهرت!
وی با اشاره به اینکه شهیدسلیمانی فرماندهی جبهه مقاومت و ایستادگی حق در برابر ظلم و جور استکبار و استعمار در جهان را بر عهده داشت تاکید کرد: تاثیرگذاری این سردار شهید تنها محدود در جامعه ایران و منطقه نبود و شخصیت جهانی بود و این موضوع امروز بعد از شهادتش ملموس و مشهود است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران همدان با اشاره به هدف قرار دادن پایگاه نظامی آمریکا در عینالاسد توسط ایران، آن را اقدام بیسابقهای دانست و گفت: تاکنون هیچ کشوری جرات نکرده بود به منافع آمریکا حمله کند؛ اما بعد از شهادت سردار سلیمانی، ایران به برکت خون سردار و شهیدان دفاع مقدس این کار را کرد بدون اینکه دشمن جرات کند پاسخی بدهد.
وی با بیان اینکه دشمن از ترور شهید سلیمانی نتیجه عکس گرفت چراکه امروز در جهان روز به روز مکتب سردار سلیمانی در حال توسعه و تربیتشدگان آن در حال افزایش است تأکید کرد: توسعه جبهه مقاومت در حال وقوع است.
صفدریان ضمن توصیه به مطالعه و نشر وصیتنامه شهید سلیمانی تاکید کرد: سردار در وصیتنامه خود بر دفاع از ولایت و وحدت بین شیعه و سنی تاکید دارند دو موضوعی که امروز توجه به آنها بیش از هر زمان دیگری در جامعه نیاز است.
وی با اشاره به اینکه دشمن برای جدا کردن مردم از خط ولایت و رهبری همه داشتههایش را به میدان آورده است تصریح کرد: البته به حول و قوه الهی و هوشیاری مردم و تحقق «جهاد تبیین» مورد تاکید رهبری هرگز دشمن در رسیدن به اهدافش موفق نخواهد شد چراکه این نظام بر خون شهدا استوار است و صاحب دارد.
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران همدان با بیان اینکه دشمن از ایجاد فتنههایی که اخیرا در کشور ما به پا کرده، مانند ترور سردار سلیمانی نتیجه عکس خواهد گرفت گفت: همه در هر جایگاهی که هستیم، مسوول یا غیر مسوول باید مراقب باشیم در این فتنهها آب به آسیاب دشمن نریزیم.
وی با اشاره به اینکه هر کس در جامعه به اندازه مسئولیتی که دارد باید وظیفه خود را درست انجام دهد تأکید کرد: ابتدا باید فرق بین منافق، فتنهگر و معاند را بدانیم، کسی که با قصد سوء اقدامی میکند با جوانانی که با فریب دشمنان و از طریق فضای مجازی به خیابان آمدهاند، فرق دارند.
صفدریان با تاکید بر اینکه تلاش کنیم خدمات مطلوب و کیفی ارائه شود تا بستر رضایت مردم فراهم شود تصریح کرد: جهاد تبیین نیاز به تریبون ندارد؛ بلکه هر فرد باید از اعضای خانواده خود جهاد تبیین را آغاز کند؛ تحقق این موضوع مهم اهداف دشمنان در همه زمینه به ویژه جنگ رسانهای خنثی میشود؛ بنابراین باید به انجام آن توجه و همت کنیم.
وی در بخش دیگری از سخنانش با تاکید بر ترویج فرهنگ ایثار، شهادت و جهاد در جامعه به ویژه بین نسل جوان بیان کرد: اگر بتوانیم این فرهنگ را در جامعه رواج کرده و نهادینه کنیم به جامعه سالم و موفق خواهیم رسید.
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان همدان با بیان اینکه اگر منافع جامعه را به منافع خود ترجیح دهیم و به مردم خدمت کنیم در مسیر فرهنگ ایثار و جهاد حرکت کردهایم گفت: این فرهنگ را شهدا که تربیتشدگان مکتب امام حسین(ع) هستند به ما یاد دادهاند.
وی در ادامه با اشاره به اینکه وزارت بهداشت جزو دستگاههایی است که بیشترین ایثارگران را در دفاع مقدس داشت اظهار کرد: این وزارت در دوران کرونا با ایثار و از خودگذشتگی بار دیگر در جبهه سلامت سرافراز بیرون آمدند.
لازم به ذکر این است مراسم سومین سالگرد شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با حضور فرماندار، رئیس شبکه بهداشت و درمان و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران و تنی چند از مسوولان این شهرستان و جمعی از کارکنان و کادر بهداشت و درمان در بیمارستان سردار شهید سلیمانی برگزار شد. مسوولان در پایان این مراسم از بیماران بیمارستان با هدیه شاخه گل عیادت کردند.
انتهای پیام/۸۹۰۱۰
منبع: فارس
کلیدواژه: سردار حاج قاسم سلیمانی جبهه مقاومت وصیت نامه سردار سلیمانی وحدت و ولایت پذیری بنیاد شهید و امور ایثارگران سردار سلیمانی شهید سلیمانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۷۲۵۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سلیمانی عملیاتهایی داشته که هیچ ژنرال آمریکایی نداشته!
استنلی مککریستال، یکی از ژنرالهای چهارستاره قدیمی آمریکا درباره حاج قاسم میگوید: « ما زمانی که برای مقابله با ایرانیها تلاش میکردیم، سلیمانی را مورد بررسی قرار دادیم. او را زیرنظر گرفتیم. وقتی در میدان جنگ است، بسیار کاریزماتیک است و در محیطهای مختلفی، عملیات داشته که هیچ ژنرال آمریکایی با هر میزان آزادی عملی، نداشته است و کارهایش را با آرامش و اثربخشی فوقالعاده انجام میدهد.»
به گزارش ایسنا، روزنامه شهروند نوشت: استنلی مککریستال، یکی از ژنرالهای قدیمی آمریکایی است که این روزها یا در کشتی تفریحیاش به سر میبرد یا پای بازی گلف است. چنان اعتباری بین آمریکاییها دارد که برای دیدارش باید به چندین نفر مراجعه کنند تا با این ژنرال چهارستاره صحبت کنند. او درباره حاج قاسم میگوید: «من از چیزهایی که مشاهده کردم، میتوانم بگویم او بهترین کسی است که آنها دارند. ما زمانی که برای مقابله با ایرانیها تلاش میکردیم، سلیمانی را مورد بررسی قرار دادیم. او را زیرنظر گرفتیم. وقتی در میدان جنگ است، بسیار کاریزماتیک است و در محیطهای مختلفی، عملیات داشته که هیچ ژنرال آمریکایی با هر میزان آزادی عملی، نداشته است و کارهایش را با آرامش و اثربخشی فوقالعاده انجام میدهد.»
اما برای اینکه معنای عمیق این نوع تعریف و تمجید دشمن از یک سردار بزرگ ایرانی را درک کنید، باید به انواع خاطرات درباره حاج قاسم مراجعه کنید. ماجرا بهویژه وقتی قابل تأمل میشود که پای صحبتهای خودِ سردار بنشینید. کتاب «ذوالفقار» (برشهایی از خاطرات شفاهی شهید حاج قاسم به همت علی اکبری مزدآبادی) دقیقا چنین فرصتی را برای شما فراهم میکند. کتابی که حاج قاسم در آن از صحنههای عجیبوغریب نبرد میگوید و هشت سالی که با شجاعت و ایثار گذشت. آنچه در ادامه میخوانید، بخشهایی از این کتاب است.
فرماندهان جلوتر از نیروها
نیروهای ما از ارتفاعات ٢٠٢تا ارتفاعات عینخوش و ارتفاعات ابوغریب را اشغال کردند و میرفتند به طرف دهانه ابوغریب. آتش توپخانههای ما روی ارتفاعات ابوغریب بود و زودتر میرفتیم تا تنگه ابوغریب را ببندیم. نخستین بار یکی استیشن به ما داده بودند و نخستین ساعتی بود که سوار این ماشین شدیم. من به اتفاق مهدی کازرونی و سیدغضنفر تهامی که بیسیمچیِ من بود و حسن داناییفر که آن روز بهاتفاق شهید زینالدین، مسئولیت اطلاعات از شاوریه تا عینخوش را داشتند و حسن مسئولیت آمادگی و اطلاعاتی محور دشتعباس و عینخوش را بهعهده داشت، چهار نفری داخل ماشین نشستیم و جلوتر از نیروها حرکت کردیم. برای اینکه خودمان را به دشمن برسانیم. روی جاده خاکی از ارتفاعات به طرف پایین که روی نقشه به تنگه ابوغریب میرسید، راه افتادیم و از دور، تأسیسات چاهنفت را دیدیم و یقین کردیم که به ظرف ابوغریب میرویم.
ماشینی که داخلش بودیم تکهتکه شد!
رسیدیم به چاهنفت. چهار تا پنج نفر عراقی جا مانده بودند که آنها را اسیر کردیم و یک نفر را کنار اینها گذاشتیم و خودمان ادامه دادیم که برویم به طرف ابوغریب. وقتی مقابل تنگه رسیدیم، ارتفاعات از دو طرف میآمد و جاده از وسط ارتفاعات عبور میکرد. به محض اینکه حسن خواست بگوید تنگه ابوغریب، انتهای ستون عراقیها مشغول عبور کردن بود و ما هم آن موقع جوان بودیم و زیاد اعتنایی نمیکردیم و بهسرعت پشت سر ستون تانک میرفتیم که خودمان را برسانیم به ستون تانک. در یک ماشین تنها بودیم. همین که گفتیم تانک، انفجار عظیمی رخ داد. ماشین رفته بود روی مین ضدخودرو، مین منفجر شد. تمام ماشین تکهتکه شد.
احساس کردم صورتم سوخت...
عکس ماشین هست. توی تکههای ماشین ما چهار نفر در هوا معلقزنان افتادیم روی زمین و واقعاً عجیب بود. اگر عکس ماشین را ببینید، غیرقابل تصور است که در این ماشین کسی زنده بماند. حسن نصف سر پایش قطع شد، من صورتم سوخت و مقداری ترکش ریز بهصورتم خورد و مهدی پایش زخمی شد. عمده ما زخمهای کوچکی برداشتیم؛ درحالیکه حداقل زخم آن صحنه باید قطع شدن پای کامل باشد. هیچکس تصور نمیکرد زنده باشیم. با انفجار ماشین، همزمان پشت سر ما از جاده آسفالت، احمد متوسلیان با ماشین رسید و قبل از آن، یک آمبولانس برای نجات ما آمد که رفت روی مین و همه سرنشینان آن کشته شدند. بعد بچهها رسیدند و ما را منتقل کردند به بیمارستان دزفول. این آخرین روز عملیات فتحالمبین بود.
دشمنی که صددرصد آماده بود
قبل از عملیات «بیتالمقدس» (که منجر به آزادسازی خرمشهر شد)، سه عملیات در صحنه جنگ در جنوب انجام شده بود؛ عملیات «ثامنالأئمه»، عملیات «طریقالقدس» و عملیات «فتحالمبین». دیگر زمینی در جنوب، غیر از زمینِ خرمشهر باقی نمانده بود که بخواهد عملیات در آن انجام بگیرد. عملاً وقتی فتحالمبین تمام شد، دشمن مطمئن بود عملیات بعدی برای خرمشهر است. اطمینان صددرصد داشت، لذا خودش را برای این کار آماده کرد. این یکی از مشکلات ما بود. منتها سه اتفاق افتاد که باعث پیروزی ما شد. یکی از آن ویژگیها، طراحی عملیات بود.
هیچ طراح جنگی در دنیا نمیتواند!
الان بیش از ٣٠سال از جنگ گذشته است (زمان روایت این خاطره، ٣٠سال از جنگ گذشته بود) اما اگر دویست سال دیگر هم از جنگ بگذرد و همه طراحان دنیا جمع بشوند، نمیتوانند طرحی جامعتر از عملیات بیتالمقدس طراحی کنند. جامعترین طرح بود، البته این طرح، طرح بسیار متوکلانهای بود، متهورانه و شجاعانه. طرحی طراحی شد که نیرو را نیمهشب از کارون عبور بدهد، بعد در طرح خودش پیشبینی کند این نیرو بدون اینکه با دشمن درگیر شود، ٢١کیلومتر در شب پیادهروی کند، خودش را از بین دشمن برساند به جاده استراتژیک اهواز-خرمشهر... چنین طرحی در طراحی، قدرت میخواهد، جسارت میخواهد چنین اقدامی. خدا رحمت کند شهید بزرگوارمان، حسن باقری را. خیلی انسان بینظیری بود. فکور بود. هیچ دانشگاه و دانشکده نظامی نرفته بود اما خدا در وجود این جوان، دنیایی از فکر و توکل و قدرت قرار داده بود. حسن باقری، انسان عجیبی بود.
بیست و چند روز بیخوابی!
نکته دوم سرعت عمل بود. دشمن باور نمیکرد در چهلم عملیات فتحالمبین، این عملیات آغاز شود. بیست و چند روز این عملیات استمرار داشت. آن چهرهها دیدنی بود. چهرههای پر از دوده باروت، پر از خاک، یک گرد چند سانتی خاک روی همه این چهرهها نشسته بود. چهرههایی که عموماً مجروح بودند و زخم داشتند. همین شهیدحاج احمد متوسلیان، روی برانکارد، بعدا توی آمبولانس، در صحنه میدان، عملیات را اداره میکرد. در ذهنم هست بدون استثنا، فرماندهان مجروح بودند؛ خسته هم بودند. بیست روز بگذرد و شما حتی دو شبانهروز نخوابید! بیستوچندروز پیوسته جنگ، بدون هیچ خوابی، بدون اینکه یک کسی بتواند یک دراز عادی در صحنه بکشد! من دقیقا چهرهها در ذهنم هست. آمدیم کنار همین سهراه حسینیه. آنجا جلسهای بود... وقتی این جلسه در آنجا شکل گرفته بود، آن جلسه و آن تصاویر دیدنی بود، آن چشمها دیدنی بود. آن گردنهایی که حرفنزده به یک طرف میافتاد، دیدنی بود و کسی واقعاً نمیتواند آن حقیقت را نشان بدهد.
با چه رویی برگردیم؟
در همین جلسه بود که حسن باقری اعجازی انجام داد... بهدلیل خستگی فوقالعاده بچههای رزمنده، همه فرماندهان بحثشان این بود که ما نیاز به یک تنفس داریم، یکی دو هفته، سه هفته، تجدید قوا بشود، نیروی جدیدی وارد جنگ بشود، بتوانیم کار را تمام کنیم. تقریباً اتفاقنظر وجود داشت. حسن باقری بلند شد ایستاد، گفت: «کجا برویم؟ ما بیست روز است که به مردممان میگوییم خرمشهر در محاصره است. با چه رویی میخواهیم برگردیم؟» مفصل صحبت کرد. صحبتهای حسن، جوّ جلسه را عوض کرد.
١٥ هزار اسیر، شوخی نیست!
عملیات، سه شب صورت گرفت. آن عملیاتی که خداوند پیروزی بزرگ را به ما نشان داد و نصیب کرد. من همیشه در ذهنم هست که چه شد در روز آخر عملیات که آن اتفاق معجزهآسا افتاد؟ بیش از ١٥هزار نفر اسیر شدند. شوخی نیست. شما یک جمعیت ١٥هزار نفری را جلوی چشمت بیاور، ١٥هزار نفر جوان، رزمنده، جنگنده، مجهز و مسلح، درحالیکه با عقبهخودش ارتباط دارد، اینها همه بیایند تسلیم شوند! حالا غیر از هزاران نفری که به رودخانه اروند زدند، برخیها را آب برد، برخی موفق شدند خودشان را به آن طرف رودخانه برسانند و...
کامیون کامیون اسیر میآوردند...
آنقدر عدد اسرا زیادی بود که توصیه همه فرماندههان این بود که کسی به اسرا نزدیک نشود. چراکه بچههای ما توی آنها گم میشدند. تخلیه آنها بیش از یک روز و نصفی طول کشید. کامیون کامیون میآمدند اسرا را میبردند، تخلیه میکردند. در جنگ ما، یکی از جامعترین صحنههایی که میتوان آن را به اندازه یک جنگ به نسلها ارائه کرد، عملیات بیتالمقدس است. در یک جنگ نامتقارن، بهترین ایده و الگوی موفق بود. لذا این پیروزی حاصل شد و خداوند قلب امام را خوشحال کرد و آن عبارتهای حمدگونه بر زبان امام جاری شد.
انتهای پیام